نويسنده: نيل سايمون
مترجم: شهرام زرگر
چاپ سوم: 1387
شمارگان: 700 نسخه
ناشر: انتشارات نيلا
مترجم در مقدمه گفته است: «در برگردانِ فارسي اين نمايشنامه، عنوانِ عشاق سينه چاك را به آخرين عشاق سينه چاك (كه ميتوانست معادل دقيقتري براي عبارت Last of the red hot lovers باشد.) ترجيح دادم.»
البته حرف مترجم و اين كه اين نكته را يادآور شدهاند، پسنديده است؛ اما بعد از خواندن نمايشنامهي «سايمون» آدمي متوجه ميشود، كه سايمون گويا از آوردن واژهي «آخرين» طنز تلخي در نظر داشته است. به نظر ميرسد، كه «سايمون» ميخواهد بگويد اين نوع از دغدغه كه در اين شخصيت ميبينيد؛ از جمله آخرين دغدغههاي انسان معاصر است، و ديگر بعد از ايشان شايد افرادي از نوع بشر و زيسته در غرب – حداقل- از اين نوع وسواسهاي ذهني نخواهند داشت، و مسئلهي وفاداري كه پيرنگِ اساسي اين متن را ميسازد، در آنان ديگر يك موتور متحرك براي داشتنِ وسواسهاي ذهني نخواهد بود. به هر حال اين مطلبي است، كه به نظر نگارنده آمد و شما هم حتماً بعد از مطالعه، صاحبِ نظري در اين مورد خواهيد شد. به هر روي انتشارات «نيلا» همت كرده و تعدادي از نمايشنامههاي «نيل سايمون» را ترجمه و نشر نموده است، نمايشنامههايي همچون: «پابرهنه در پارك»، «اتاقي در هتل پلازا» و همين «عاقبت عشاق سينهچاك»؛ كه همگي از صاحب قلمياند، عميق، طناز و پرقدرت، كه سالهاست در آمريكا و سپس جهان مدرن صاحب شهرتي عظيم است. اميدوارم انتشارات «نيلا» همان گونه كه قول ترجمهي آثار بعدي «سايمون» را در صفحهي آخر اين كتاب داده و يكي دو تا از آنها را نيز به چاپ رسانده بقيه را نيز چاپ و در دسترس علاقهمندان قرار دهد.
اسفنديار درب كوشكي
مترجم: شهرام زرگر
چاپ سوم: 1387
شمارگان: 700 نسخه
ناشر: انتشارات نيلا
مترجم در مقدمه گفته است: «در برگردانِ فارسي اين نمايشنامه، عنوانِ عشاق سينه چاك را به آخرين عشاق سينه چاك (كه ميتوانست معادل دقيقتري براي عبارت Last of the red hot lovers باشد.) ترجيح دادم.»
البته حرف مترجم و اين كه اين نكته را يادآور شدهاند، پسنديده است؛ اما بعد از خواندن نمايشنامهي «سايمون» آدمي متوجه ميشود، كه سايمون گويا از آوردن واژهي «آخرين» طنز تلخي در نظر داشته است. به نظر ميرسد، كه «سايمون» ميخواهد بگويد اين نوع از دغدغه كه در اين شخصيت ميبينيد؛ از جمله آخرين دغدغههاي انسان معاصر است، و ديگر بعد از ايشان شايد افرادي از نوع بشر و زيسته در غرب – حداقل- از اين نوع وسواسهاي ذهني نخواهند داشت، و مسئلهي وفاداري كه پيرنگِ اساسي اين متن را ميسازد، در آنان ديگر يك موتور متحرك براي داشتنِ وسواسهاي ذهني نخواهد بود. به هر حال اين مطلبي است، كه به نظر نگارنده آمد و شما هم حتماً بعد از مطالعه، صاحبِ نظري در اين مورد خواهيد شد. به هر روي انتشارات «نيلا» همت كرده و تعدادي از نمايشنامههاي «نيل سايمون» را ترجمه و نشر نموده است، نمايشنامههايي همچون: «پابرهنه در پارك»، «اتاقي در هتل پلازا» و همين «عاقبت عشاق سينهچاك»؛ كه همگي از صاحب قلمياند، عميق، طناز و پرقدرت، كه سالهاست در آمريكا و سپس جهان مدرن صاحب شهرتي عظيم است. اميدوارم انتشارات «نيلا» همان گونه كه قول ترجمهي آثار بعدي «سايمون» را در صفحهي آخر اين كتاب داده و يكي دو تا از آنها را نيز به چاپ رسانده بقيه را نيز چاپ و در دسترس علاقهمندان قرار دهد.
اسفنديار درب كوشكي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر