دیباچه
در تاریخ سینما و تئاتر ایران، گاهی نامی می درخشد که تلالوی آن خیره کننده است. مانند «عزت الله انتظامی» و «پرویز پورحسینی» در بازیگری، «اکبر رادی» و «بهرام بیضایی» در نمایش نامه نویسی ، «محمود کلاری» و «اصغر رفیعی جم» در فیلم برداری ، و بسیاری کسان دیگر که نامشان در این مختصر نمی گنجد.
«بهرام بیضایی» یکی از شخصیت های منحصر به فرد در سینما و نمایش در ایران است. دامنه ی فعالیت های وی از پژوهش در تئاتر – «تاریخ نمایش در ایران» - تا نوشتن بَرخوانی (روایت)، نمایش نامه، فیلم نامه، شعر، کارگردانی فیلم و نمایش گسترده است. در نوشتار کوتاه زیر ، نگاهی خواهیم داشت به زندگی و کارنامه ی هنری «بهرام بیضایی».
***************************************
نیاکان
«بهرام بیضایی» از تبار خاندانی است؛ که بسیاری شان در شعر و هنر نام آورند. و از آن میان می توان به «حسین پرتو بیضایی» ، «ذکایی بیضایی» و «ادیب بیضایی» اشاره کرد. «بهرام بیضایی» وام دار چنین خاندانی است؛ هر چند اشعاری نیز سروده است اما خود را شاعر نمی داند: « پدرم باید مرا ببخشد که شاعر نیستم، نمی توانستم ماده تاریخی برای سنگی که تا ده سال نداشت بنویسم ... و من که – بی آن که شاعر باشم – گاهی پَرتی نوشته ام از آن گونه که او [مادرم] هرگز دوست نداشت – نه به شعر، که بنام عواطفم.»[1]
***************************************
سال شمار زندگی بهرام بیضایی
1317 خورشیدی – 5 دی
«بهرام بیضایی» در «تهران» زاده شد.
1334 تا 1337 خورشیدی
گریز «بیضایی» از مدرسه برای رفتن به سینما، در جستجوی سینمای جدی بر پرده ی سینما و سینه کلوب.
معافیت «بهرام بیضایی» از خدمت نظام وظیفه.
نگارش دو نمایش نامه با زبانی تاریخی در واپسین سال های دبیرستان.
نگارش نسخه ی اول برخوانیِ «آرش».
1338 تا 1340 خورشیدی
دنبال کردن جدی سینما ، تعطیلی سینه کلوب، و پی گیری منظم سینما در کانون فیلم، توجه به سینمای جدید ایران در فیلم های کوتاه ساخته شده در ایران.
پی گیری نمایش «ایران» از طریق صحنه و تلویزیون.
نگارش مقالاتی درباره ی سینما در نشریه ی «علم و زندگی».
مطالعه ی تخصصی در نمایش های شرقی و ادبیات ، به ویژه جست و جو در شاهنامه، فرهنگ پیش از اسلام، اساطیر ، مردم شناسی، و کاوش در نقاشی ایرانی.
نگارشِ برخوانیِ «اژدهاک» و نسخه ی گسترده ترِ برخوانی یا روایتِ «آرش».
قبولی در کنکور و ورود به دانشکده ی ادبیات.
استخدام در اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند.
ترک تحصیل در دانشگاه.
نوشتن مقالاتی در زمینه ی فیلم و نمایش در مجلات هنری و فرهنگی، و نوشتن مطالبی درباره ی موسیقی فیلم در مجله ی «موزیک».
نگارش و انتشار نخستین نوشته هایش درباره ی تعزیه در مجله ی «هنر و سینما» و گاهنامه ی «آرش».
تلاش ناموفق برای ساخت نخستین فیلم کوتاه، انتقال از اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند به تهران.
نگارش یک برخوانی بدون نام درباره ی سازنده ی جام جهان نما و سرگذشت او به زبانِ سنگنوشته های باستانی.
1341 خورشیدی
نوشتن طرح فیلم کوتاه خوابگرد، ساخت و فیلم برداری یک فیلم هشت میلی متری چهار دقیقه ای سیاه و سفید با مخارجی بسیار اندک.
نگارش و انتشار پژوهش های «تاریخ نمایش در ایران» در مجله ی «موسیقی»
انتقال از اداره ی کل ثبت اسناد و املاک به اداره ی هنرهای دراماتیک.
آشنایی بیشتر با گروه های نمایشی جدید و همکاری در تئاتر به عنوان مدیر صحنه، دستیار کارگردان، طراح صحنه و لباس، ویراستار متن.
انتشار مقالاتی در نقد و پژوهش در گاهنامه های «آرش» و «کیهان ماه»، فیلم برداری و استفاده از دوربین های قرضی دوستان (8 میلی متری و 16 میلی متری).
نگارش نمایش تک پرده ای «مترسک ها در شب» و خیمه شب بازیِ «عروسک ها» که این دو با هم و در یک کتاب منتشر شد.
نوشتن نمایش نامه ی عروسکیِ «غروب در دیاری غریب»
1342 خورشیدی
ادامه ی نگارش پژوهش های «نمایش در ایران» برای انتشار در مجله ی «موسیقی».
نوشتن «قصه ی ماه پنهان» و انتشارِ «سه نمایش نامه ی عروسکی» شامل نمایش نامه های «عروسک ها» ، «غروب در دیاری غریب» ، «قصه ی ماه پنهان».
نگارش نمایش نامه ی «پهلوان اکبر می میرد»
نوشتنِ نمایش نامه ی بلند دو پرده ای «رگبار» که سال بعد، برای یک بار در جمعی کوچک خوانده شد.
چاپ و انتشار برخوانی «آرش» در کتاب ماه کیهان شمارهی 3 که پیش از انتشار تعطیل شد.
1343 خورشیدی
اجرای نمایش «غروب در دیاری غریب» توسط گروه هنر ملی ، و به کارگردانی «عباس جوانمرد» در تلویزیون ایران.
نگارش نمایش نامه ی «هشتمین سفر سندباد».
انتشار پژوهش های «نمایش در ژاپن» (ترجمه ی متن ها با همکاری «داریوش آشوری» و «سهراب سپهری») در مجله ی «موسیقی» و پس از آن انتشار متن «نمایش در ژاپن» به صورت کتابی مستقل.
اجرای «غروب در دیاری غریب» و «قصه ی ماه پنهان» بر صحنه، در مناطق نفت خیز جنوب کشور، توسط گروه هنر ملی و به کارگردانی «عباس جوانمرد»، که در این نمایش ها ، نویسنده، -«بهرام بیضایی»- مدیر صحنه نیز هست.
1344 خورشیدی
نخستین سفر خارجی به فرانسه همراه با گروه هنر ملی، به عنوان مدیر صحنه برای اجرای دو نمایش نامه ی «غروب در دیاری غریب» و «قصه ی ماه پنهان» (هر دو از نوشته های «بهرام بیضایی» ) برای شرکت در جشنواره ی تئاتر ملل پاریس (تالار شهر، تالار سارا برنارد).
ازدواج با منیر اعظم رامین فر. (خواهر «ایرج رامین فر».)
اجرای صحنه ای نمایش «پهلوان اکبر می میرد» توسط گروه هنر ملی و به کارگردانی عباس جوانمرد در تالار بیست و پنج شهریور . (این سالن، بعدها به نام تالار سنگلج تغییر نام می یابد.)
انتقال از اداره ی برنامه های تئاتر به رادیو.
انتشار پژوهش های «نمایش در ایران» به صورت کتابی مستقل.
نگارش طرح فیلم نامه ی «مرد و میدان».
نوشتن و چاپ نمایش نامه ی «دنیای مطبوعاتی آقای اسراری».
نگارش و انتشار نمایش نامه ی «سلطان مار».
1345 خورشیدی
برگشت «بهرام بیضایی» از رادیو به اداره ی برنامه های تئاتر.
سفر یک ماهه ی «بیضایی» و چند نمایش نامه نویس دیگر به شهرستان ها برای الهام گرفتن از زندگی مردم در شهرها و روستاها.
نگارش نمایش نامه ی «گزارش بالا نشینان».
تولد نیلوفر، نخستین فرزند «بهرام بیضایی» و «منیر اعظم رامین فر».
نخستین کارگردانیِ «بهرام بیضایی» در اجرای نمایش «عروسک ها»، در گروه هنر ملی. (اولین و تنها کار نمایش تلویزیونیِ بهرام بیضایی)
1346 خورشیدی
مفقود شدن دو طرح فیلم مستند / داستانی بهرام بیضایی در تلویزیون ملی ایران.
نگارش و اجرای دو نمایش نامه ی تک پرده ای «ضیافت» و «میراث» برای گروه ملی که در تالار بیست و پنج شهریور روی صحنه رفت.
نگارش نمایش نامه ی «چهار صندوق».
انتشار «ضیافت» در ماهنامه ی «پیام نوین» و «میراث» در «کتاب نمایش» و «چهار صندوق» در گاهنامه ی «آرش».
انتشار برخوانی «اژدهاک» در ماهنامه ی «پیام نوین».
تولد فرزند دوم بهرام بیضایی و مرگ این کودک در صد روزگی.
1347 خورشیدی
ایجاد «کانون نویسندگان ایران» و نقش او به عنوان یکی از بنیان گزاران و اعضای اصلی.
انتقال «بهرام بیضایی» به اداره ی فرهنگ و هنر اصفهان ، درگیری های پی در پی، قطع حقوق، و بازگشت وی به تهران بعد از شش ماه.
سه فیلمنامه ی چهل دقیقه ای او به نام های «روز باشکوه»، «بیزار» و «ملاقات» برای مجموعه ی تلویزیونی «سرکار استوار» از سوی تهیه کننده رد می شود و پیش از پیوستن به کارهای بدون اجرت نویسنده – بهرام بیضایی – در تلویزیون ملی گم می شود.
نگارش نمایش نامه های «دیوان بلخ » و «در حضور باد».
1348 خورشیدی
نوشتن نمایش نامه ی «گم شدگان».
انتشار «نمایش در چین» به همراه سه نمایش نامه ی چینی، ترجمه ی داریوش آشوری.
کارگردانیِ نمایش «سلطان مار» برای گروه هنر ملی و اجرای آن بر صحنه در تالار بیست و پنج شهریور، و پس از آن اجرای نمایش «سلطان مار» در شهرهای شمال کشور.
همکاری با دانشگاه تهران، به عنوان استاد مدعو، به درخواست دانشجویان و استادان رشته ی هنرهای نمایشی دانشکده هنرهای زیبا.
1349 خورشیدی
نگارش نمایش نامه ی«راه توفانی فرمان پسر فرمان از میان تاریکی» که نخست در «کیهان سال» و پس از آن به صورت کتابی مستقل منتشر شد.
نوشتن روایت «حقیقت و مرد دانا» که «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» آن را منتشر کرد.
ساخت فیلمِ کوتاه «عمو سبیلو» (بر اساس داستانی از فریدون هدایت پور) به تهیه کنندگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
نگارش دو طرح فیلم بلند «شغل» و «سه شاهد».
نوشتن فیلم نامه های «عیار تنها» و «رگبار».
1350 خورشیدی
کارگردانی فیلم «رگبار».
نگارش متن پژوهشی «نمایش در هند» و تکثیر بخش هایی از آن به زبان سانسکریت / کاتاکالی به عنوان جزوه ی درسی دانشگاهی.
1351 خورشیدی
زادن سومین فرزندِ «بهرام بیضایی» ، نگار.
نگارش فیلم نامه ی کوتاه به نام «سفر».
نوشتن فیلم نامه ی «غریبه و مه».
نگارش فیلم نامه ی «غریبه و مه».
نوشتن طرح اولیه ی فیلم نامه ی «اشغال».
کارگردانیِ فیلم کوتاه «سفر».
آغاز ساختِ فیلم «غریبه و مه» در انتهای سال.
1352 خورشیدی
پایان فیلم برداری «غریبه و مه» پس از چند تعطیلی ناخواسته.
کناره گیری از عضویت «اتحادیه هنرمندان سینما» همراه با دیگر پایه گذارانِ «کانون سینماگران پیشرو».
ساخت فیلم کوتاهی درباره ی مرگ؛ بر اساس نقاشیِ به جا مانده از یک اعدامی. (ناتمام و یک جا گم شده).
انتقال از اداره ی برنامه های تئاتر به دانشگاه تهران به عنوان استادیارِ تمام وقت رشته ی نمایش در دانشکده ی هنرهای زیبا؛ و مدیریت رشته ی هنرهای نمایشی به خواست دانشجویان.
1353 خورشیدی
استعفاء از «کانون سینماگران پیشرو».
نگارش فیلم نامه ی کوتاه «ساز» بر بنیاد داستانی از «نصرت الله نویدی» ، که این فیلم نامه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گم شد.
نگارش طرح فیلم نامه های کوتاهِ «شغل دو» ، «شغل سه» و «شغل چهار» که بعدها با ترکیب آن ها، فیلم نامه ی «چشم انداز» به نگارش درآمد.
نگارش طرح فیلم نامه ی «قصه های میر کفن پوش».
1354 خورشیدی
فیلم نامه ی «حقایق درباره ی لیلا دختر ادریس» نوشته شده، و کوششی بیهوده برای ساخت آن.
نگارش فیلم نامه ی «چریکه ی تارا».
نوشتن طرحِ «مسافران» برای فیلم.
1355 خورشیدی
به نگارش درآوردنِ فیلم نامه ی «آهو، سلندر، طلحک و دیگران».
نوشتن فیلم نامه ی «کلاغ» و ساخت این فیلم.
1356 خورشیدی
نگارش نمایش نامه ی «ندبه» و عدم موفقیت در تلاش برای اجرای آن.
نوشتن نسخه ی اولیه ی «جانا و بلادور» برای سایه بازی.
1357 خورشیدی
از سخنران های «ده شب» نویسندگان و شاعرانِ روشنفکر ایران.
کارگردانی «چریکه ی تارا» برای گروه فیلم «لیسار» که توسط سازندگان اصلی همین فیلم در قلعه ی «لیسار» پایه گذاری شد.
نگارش نمایش نامه ی «نوشته های دیواری».
کناره گیری از «کانون نویسندگان ایران».
1358 خورشیدی
نوشتن نمایش نامه ی «مرگ یزدگرد» و کارگردانی این نمایش بر صحنه ی «تالار چهار سو».
نگارش کامل فیلم نامه ی «قصه های میر کفن پوش».
فیلم نامه ی «داستان باور نکردنی» در دو نسخه ی نه ساعته و شش ساعته را نوشته است.
نوشتن طرح فیلم نامه های «طومار شیخ شرزین» ، و «شغل پنج»، و هم چنین نگارش طرح فیلم «وهم» که بعدها ، این طرح پایه ای شد برای نگارش فیلم نامه ی «وقتِ دیگر، شاید» . نوشتن طرح فیلم «در می زنند، چرا باز نمی کنید؟» و در پی آن طرح فیلم نامه ی «نگهبان» نوشته شد.
1359 خورشیدی
نگارش فیلم نامه ی «شب سمور» و تلاش برای ساخت آن با امکانات محدود.
نوشتنِ فیلم نامه های «اشغال» و «آینه های رو به رو».
تدوین فیلم کوتاه «سلندر» به کارگردانی «واروژ کریم مسیحی».
1360 خورشیدی
نگارش طرح و فصل بندی «کفش های مبارک» و هم چنین نوشتن طرح فیلم نامه ی «اتوبوس».
کارگردانی فیلمِ «مرگ یزدگرد» با امکانات محدود.
اخراج از دانشگاه تهران پس از بیست سال کار دولتی.
نگارش نمایش نامه ی «خاطرات هنر پیشه ی نقش دوم» .
تدوین فیلم نیمه بلندِ «بچه های جنوب؛ جست و جوی دو» به کارگردانی «امیر نادری».
1361 خورشیدی
نگارش فیلم نامه های «روز واقعه» و «زمین» و باز نگاری فیلم نامه ی «داستان باور نکردنی» در نسخه ی چهار ساعته.
نوشتن نمایش نامه ی «فتح نامه ی کلات».
1362 خورشیدی
طرحی و تمرین بی سرانجام برای مجلس تقلیدِ «جنگ نامه ی غلامان».
نگارش طرح فیلم نامه های «سفر به شب» ، و «تاریخ سری سلطان در آبسکون».
1363 خورشیدی
نگارش فیلم نامه های «پرونده ی قدیمی پیرآباد» ، «عیار نامه» ، «کفش های مبارک»، «تاریخ سری سلطان در آبسکون» و «وقت دیگر ، شاید».
تدوین فیلم «دونده» به کارگردانی «امیر نادری».
نوشتن طرح فیلم نامه ی «شکافِ سایه ها».
1364 خورشیدی
نگارش فیلم نامه و کارگردانی فیلم «باشو، غریبه ی کوچک»
مهاجرت «نیلوفر بیضایی» از ایران.
طرح فیلم نامه های «شغل شش»، «شغل هفت» و طرح نمایش «شب نامه » را می نویسد.
نوشتن فیلم نامه ی «قلعه ی کولاک».
نگارش نمایش نامه ی «پرده خانه».
1365 خورشیدی
نوشتن فیلم نامه های «طومار شیخ شرزین»، «گلیگمش»، «دیباچه ی نوین شاهنامه »
نگارش طرح فیلم نامه ی «پرده ی نئی».
مرگ پدرِ «بهرام بیضایی» در 26 مرداد 1365 خورشیدی.
آغاز کارگردانی «وقت دیگر، شاید» در پایان سال، که به درخواست تهیه کننده ، نام آن «شاید وقتی دیگر » شد.
1366 خورشیدی
پایان ساخت «شاید وقتی دیگر».
مهاجرت همسر بیضایی و دختر دوم او – نگار – به خارج از کشور.
نوشتنِ طرح فیلم نامه های «سَند» و «فیلم در فیلم».
1367 خورشیدی
ترک ایران برای دیدار خانواده اش.
نگارش فیلم نامه های «آقای لیر» و «برگی گم شده از اوراق هویت یک هموطن آینده» و هم چنین نوشتن نمایش نامه ی «جنگنامه ی غلامان».
1368 خورشیدی
بازگشت بیضایی به ایران، پس از دیدار خانواده اش.
نوشتن فیلم نامه های «سفر به شب» و «مسافران».
1369 خورشیدی
نگارش فیلم نامه ی «فیلم در فیلم».
آغاز کارگردانی «مسافران» در پایان سال.
1370 خورشیدی
پایان فیلم بردای «مسافران» و تدوین این فیلم.
1371 خورشیدی
نگارش فیلم نامه ی «چه کسی رییس را کشت؟» بر اساس طرح «سه شاهد» که در سال 1349 نوشته شده بود.
نامه اعتراض بیضایی همراه با پس فرستادنِ جایزه ی جشنواره فجر برای فیلم «مسافران».
نگارش فیلم نامه های «سگ کشی» و «یوآنا، یا نامه ای به هیچ کس».
ازدواج با مژده شمسایی. (چهره آرا و بازیگر)
1372 خورشیدی
نوشتن فیلم نامه ی کوتاه «گبر گور» یا «گفت و گو با خاک».
نگارش «سیاوش خوانی» برای فیلم و هم چنین اجرای زنده ی میدانی.
1373 خورشیدی
نوشتن فیلم نامه ی «آوازهای ننه آرسو».
نگارش طرح فیلم «کلاه بی سر».
مجلس تقلیدِ «طربنامه» را به رشته تحریر در می آورد.
نگارش نسخه ی نخست نمایش نامه ی «سهراب کشی»
ساخت فیلم «روز واقعه» ، فیلمنامه از «بهرام بیضایی» کارگردان «شهرام اسدی»
1374 خورشیدی
به دنیا آمدن فرزند بیضایی به نام «نیاسان»
نگارش فیلم نامه ی «حورا در آینه».
ویرایش و انتشار کتاب «هیچکاک در قاب» بر بنیاد گفت و گویی با گروهی از دانشجویان سینما در بهار 1370.
نمایش کامل فیلم های بیضایی در جشنواره ی فیلم وین (ویناله 95) و اعتراش بخش بین الملل بنیاد سینمایی فارابی.
تدوین «برج مینو» ساخته ی «ابراهیم حاتمی کیا».
تدوین فیلم سینمایی «بازی های پنهان» به کارگردانی «کریم هاتفی نیا».
نگارش سه طرح برای فیلم صد ثانیه ای در بزرگداشت یکصدمین سال سینما که ساخته نشد و بعدها با سه طرح دیگر در شماره ی ویژه ی مجله ی فیلم به مناسبت صدمین سالگرد سینمای ایران منتشر شد.
بازیابی و به پایان رساندن و ویرایش «کارنامه ی بندار بیدخش».
1375 خورشیدی
اقامت در استراسبورگ به دعوت پارلمان بین المللی نویسندگان.
نگارش فیلم نامه های «مقصد» و «اعتراض».
باز نویسی فیلم نامه ی «چشم انداز».
1376 خورشیدی
نوشتن چهارمین نمایش نامه ی عروسکی به نام «مجلس بساط برچیدن».
نگارش طرح یک فیلم به نام «هدایت».
بازگشت بیضایی به ایران و تمرین و اجرای نمایش نامه «بانوی آئویی» نوشته ی «یوکیو میشیما» در تهران.
تمرین و اجرای نمایش «کارنامه ی بندار بیدخش» در پایان سال 1376 و فروردین 1377.
تدوین فیلم کوتاه «نقشی بر آب» به کارگردانی حمیدرضا صلاحمند.
نگارش نمایش نامه ی «افرا ، یا روز می گذرد»
1377 خورشیدی
ضبط «کارنامه ی بندار بیدخش» و «بانو آئویی» در آخرین اجراها.
نگارش نمایش نامه ی «مجلس قربانی سنمار».
نوشتن فیلم نامه ی فیلم کوتاه «گفت و گو با باد»
اجرای نمایش «کارنامه ی بندار بیدخش» در تماشاخانه ی «روئر» در شهر مولهایم آلمان، در جشنواره ی سالانه ی تئاتر «جاده ی ابریشم».
کارگردانی فیلم کوتاه «گفت و گو با باد» که از مجموعه ای که برای آن ساخته شده بود، کنار گذاشته شد.
طرح فیلم نامه ی «اتاقک».
اجرای برخوانی «آرش» نوشته ی «بهرام بیضایی» به کارگردانی «قطب الدین صادقی».
1378 خورشیدی
پس گرفتن فیلم «گفت و گو با باد» از تهیه کننده ی آن.
نگارش فیلم نامه های کوتاه «گفت و گو با آب » و «گفت و گو با آتش» که از ارتباط آن ها با فیلم نامه های کوتاه «گفت و گو با خاک» و «گفت و گو با باد»، نگارش فیلم نامه ی «گفت و گو با آب، خاد، باد، آتش» در آمد ؛ اما نتوانست این فیلم را بسازد.
نگارش نسخه ی نهایی نمایش نامه ی «سهراب کشی».
نوشتن نسخه ی هایی متنِ سایه بازی «جانا و بلادور».
نگارش طرح فیلم نامه ی «گم گشته»
نوشتن نمایش نامه ی «گزارش اردا ویراف».
آغاز کارگردانی فیلم سینمایی «سگ کشی».
1379 خورشیدی
تدوین فیلم «سگ کشی».
نگارش فیلم نامه ی «ایستگاه سلجوق».
نوشتن نمایش نامه ی «مجلس ضربت زدن».
تدوین فیلم کوتاه «باد سرخ» کاری از «علی محمد قاسمی».
مونتاژ فیلم بلند «زمانه» به کارگردانی «حمیدرضا صلاحمند»
1380 خورشیدی
کوشش ناموفق برای جلوگیری از نمایش نسخه های قضایی و تغییر هویت یافته ی «سگ کشی» در جشنواره های خارجی. که در این نسخه حدود 50 دقیقه از سگ کشی را حذف کرده بودند.
نمایش نسخه ی کامل «سگ کشی » در ایران.
9 آبان 1380 خورشیدی – مرگ مادر بهرام بیضایی – بانو نیره موافق – (همسر استاد ذکایی بیضایی).
1381 خورشیدی
نگارش نسخه ی بیست دقیقه ای «شب هزار و یکم 3» به پیشنهاد «تئاتر بتی نانسِنِ کپنهاگ» و اجرای آن به کارگردانی «آلن لایدیارد» در همان تئاتر.
نوشتن فیلم نامه ی «اتفاق خودش نمی افتد!»
چهار طرح برای چهار فیلم نوشت که هیچ کدام را نمی توان ساخت.
1382 خورشیدی
انتشار دو جلد نخستِ «دیوان نمایش» (نمایش نامه های بهرام بیضایی تا سال 1349 خورشیدی)
عدم موفقیت در ساخت «اتفاق خودش نمی افتد!» در چرخه ی سیاست های فرهنگی.
نگارش نمایش نامه های «شب هزار و یکم / 1» ، «شب هزار و یکم / 2» و «شب هزار و یکم /3».
تمرین و اجرای نمایش «شب هزار و یکم» (سه نمایش جدا ولی به هم پیوسته) بر صحنه ی تالار چهار سوی تئاتر شهر.
ضبط نمایش «شب هزار و یکم» در آخرین اجراها و آغاز تدوین آن.
ضبط گفت و گویی با دست اندرکاران «مسافران» و «سگ کشی» برای تهیه ی مستندهایی درباره ی این دو فیلم.
نگارش «ریشه یابی درخت کهن» (پژوهشی در ریشه های «هزار و یک شب».)
1383 خورشیدی
نگارش فیلم نامه های «سَند» و «ماهی».
نوشتن نمایش نامه ی «مجلس شبیه؛ در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رُخشید فرزین».
1384 خورشیدی
تمرین و اجرای نمایش «مجلس شبیه؛ در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رُخشید فرزین » بر صحنه ی تالار بزرگ تئاتر شهر در 24 اجرا.
نگارش «هزار افسان کجاست؟» (پژوهش و نقد پژوهش در ریشه شناسی «هزار و یک شب».)
فیلم نامه ی «ماهی» در انتظار گرفتن مجوز ساخت.
اجرای «کارنامه ی بندار بیدخش» نوشته ی «بهرام بیضایی» به کارگردانی «میکائیل شهرستانی» گروه شالیزه ، اجرا در دانشکده سینما – تئاتر .
اجرای برخوانی «اژدهاک» نوشته ی «بهرام بیضایی» به کارگردانی «میکائیل شهرستانی» و «صنم صالحی» گروه شالیزه، اجرا در «خانه نمایش» و «اداره تئاتر» و سپس اجرا در «فرهنگسرای نیاوران».
اجرای روایت «آرش» نوشته ی «بهرام بیضایی» و به کارگردانی «میکائیل شهرستانی».
1385 خورشیدی
پژوهش «هزار افسان کجاست؟» در انتظار مجوز انتشار.
ساخت فیلم هفت دقیقه ای ویدئویی درباره ی فرش ایران به نام «قالی سخنگو».
نگارش فیلم نامه ی «لبه ی پرتگاه» و تلاش برای ساخت آن.
1386 خورشیدی
بی نتیجه ماندن تلاش یک و نیم ساله برای ساخت فیلم «لبه ی پرتگاه».
نگارش فیلم نامه ی «وقتی همه خوابیم!» و کوشش برای ساخت آن.
تمرین و اجرای نمایش «افرا؛ یا روز می گذرد» بر صحنه ی «تالار وحدت».
آغاز تدارک برای ساخت فیلم «وقتی همه خوابیم» در پایان سال.
1387 خورشیدی
ساخت فیلم «وقتی همه خوابیم».
1388 خورشیدی
اجرای برخوانی «آرش» نوشته ی «بهرام بیضایی» و به کارگردانی علی ثابتی پور ، اجرا در تالار آزادی دانشگاه کاشان.
1389 خورشیدی
مهاجرت «بهرام بیضایی» به آمریکا برای تدریس در دانشگاه «استانفورد».
1390 خورشیدی
نگارش نمایش نامه ی «تاراج نامه».
********************************
سروده ای از بهرام بیضایی
برای آشنایی با سروده های «بهرام بیضایی» یکی از اشعار این کارگردان صاحب نام در زیر آورده می شود. توضیح لازم درباره ی این سروده این که، «اکبر رادی» نمایش نامه نویس نام آور در دی ماه 1386 خورشیدی به مناسبت زاد روز «بهرام بیضایی» مطلبی برای مجله ی «سیمیا» می نویسد و در آن می گوید: «بهرام، امروز می خواستم زاد روز تو را به عنوان یک چهره ی ماندگار معاصر شادباش بگویم، دیدم این «چهره ی ماندگار» هر چند ترکیبِ مهتابیِ قشنگی ست، این چند ساله مدال مستعملی شده است که فله ای به سینه ی بندگان خدا نصب می کنند و ایضاً برای محتشمانِ این حوالی ما ستاره ای رنگ پریده ای ست که فله ای به دوش اهل هنر می زنند.
تو آن درخت روشنی با شاخه های پر پشت باشکوه، که چه بسیار راهیان صحنه در سایبان سبز تو پروردیده اند. تو آن بلاکشِ معصومی که هوش ویرانگر و ادراک عالی تو قادر به درک عقلانیت روزمره ی ما نیست.» [3]
اکبر رادی در 5 دی 1386 خورشیدی درگذشت و «بهرام بیضایی» در غم از دست رفتن «اکبر رادی» ، سوگ مندانه چنین می سراید:
«نامَردی ست که در جواب تبریک رادی تسلیت بگویم!
این نه از من که از روز گار است – آری-
آن هم آن جایی که تبریک فرقِ چندانی با تسلیت ندارد!
رفت آن بزرگواری که رادی بود؛ سوار بر واژه های خویش؛
اما چشمه ای را که از قلم وی جوشید، جا گذاشت،
تا کاسه ی دست های مان را از آب زندگی بخش آن پُر کنیم!
خدایا چرا نمایش را دوست نداری؟
چرا در سرزمین های دیگر دوست داری و در میهن من نه؟
کِی خِرد می بخشی به آن ها که برای هر واژه خط و نشان می کشند؟
روز تولدم را به نمایش ایران تسلیت می گویم؛
و به هر که از رادی ماند؛ از بستگان و وابستگانِ وی.
و پیش از همه به زنی – حمیده – که بیش از چهار دهه با وی زیست
- کنار سرچشمه ای –
و غرش رودی را که از زیر سر انگشتان وی جاری بود
خاموش می ستود!» [4]
********************************
فیلم های «بهرام بیضایی» (فیلم نامه و کارگردانی)
1- عمو سبیلو / 1349 / فیلم کوتاه (فیلم نامه ی این فیلم را ، بهرام بیضایی بر بنیاد داستانی از فریدون حسن پور نوشته است.)
2- رگبار / 1350 / فیلم سینمایی
3- سفر / 1351 / فیلم کوتاه
4- غریبه و مه / 1352 / فیلم سینمایی
5- کلاغ / 1355 / فیلم سینمایی
6- چریکه ی تارا / 1357 / فیلم سینمایی
7- مرگ یزدگرد / 1360 / نمایش تلویزیونی
8- شاید وقتی دیگر / 1366 / فیلم سینمایی
9- مسافران / 1370 / فیلم سینمایی
10- گفت و گو با باد / 1377 / فیلم کوتاه
11- سگ کشی / 1380 / فیلم سینمایی
12- قالی سخنگو / 1385 / فیلم کوتاه
13- وقتی همه خوابیم / 1387 / فیلم سینمایی
********************************
تدوین های «بهرام بیضایی» بر فیلم های دیگران
1- سَلَندَر / به کارگردانی «واروژ کریم مسیحی» / 1359 / فیلم کوتاه
2- بچه های جنوب ؛ جست و جوی دو / به کارگردانی «امیر نادری» / 1360 / فیلم نیمه بلند
3- دونده / به کارگردانی «امیر نادری» / 1363 / فیلم سینمایی
4- برج مینو / به کارگردانی «ابراهیم حاتمی کیا» / 1374 / فیلم سینمایی
5- بازی های پنهان / به کارگردانی «کریم هاتفی نیا» / 1374 / فیلم بلند.
6- نقشی بر آب / به کارگردانی «حمیدرضا صلاحمند» / 1376 / فیلم کوتاه
********************************
اجرای نمایش نامه های «بهرام بیضایی» به کارگردانی خودِ «بهرام بیضایی»
1- عروسک ها / گروه هنر ملی / 1345 / پخش از تلویزیون ملی ایران
2- سلطان مار / گروه هنر ملی / 1348 / اجرا در تالار بیست و پنج شهریور و پس از آن اجرا در شهرهای شمالی کشور
3- کارنامه بندار بیدخش / 1376 / اجرا در تهران
4- کارنامه بندار بیدخش / 1377 / اجرا در تماشاخانه ی «روئر» در شهر مولهایم آلمان، در جشنواره ی سالانه ی تئاتر «جاده ی ابریشم».
5- شب هزار و یکم / 1382 / اجرا در سالن چهارسوی تهران.
6- مجلسِ شبیه؛ در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رُخشید فرزین / 1384 / اجرا در تالار بزرگ تئاتر شهر.
7- افرا؛ یا روز می گذرد / 1386 / اجرا بر صحنه ی تالار وحدت.
********************************
کارگردانی «بهرام بیضایی» بر روی نمایش نامه های دیگران
بانو آئویی / نمایش نامه از یوکیو میشیما / 1376 / اجرا در تهران.
********************************
منابع و مآخذ
1- بهرام بیضایی ؛ نوشته ی شهرام جعفری نژاد ؛ تهران : نشر قصه ؛ چاپ اول : زمستان 1379.
2- مجموعه مقالات در نقد و معرفی آثار بهرام بیضایی؛ زاون قوکاسیان؛ تهران : آگاه ؛ چاپ اول : بهار 1371 .
3- سالشمار زندگی و آثار بهرام بیضایی؛ بهرام بیضایی؛ سیمیا، شماره ی 2 (زمستان 1386) صفحات 15 تا 28.
4- تو آن درخت روشنی؛ اکبر رادی؛ سیمیا، شماره ی 2 (زمستان 1386) ؛ صفحات 10 و 11.
5- یادداشت بهرام بیضایی در سوگ اکبر رادی؛ بهرام بیضایی؛ سیمیا، شماره ی 2 (زمستان 1386) ؛ صفحات 12.
6- سر زدن به خانه پدری، (3)- پی نوشت، بهرام بیضایی، مجله ی بخارا، شماره ی 57 (آذر و دی 1385) ، صفحه ی 72.
7- سایت دانشگاه کاشان.
8- وبگاه IMDB.
9- سایت گروه نمایشی شالیزه.
10- وبگاه ایران تئاتر.
1– سر زدن به خانه پدری، (3)- پی نوشت، بهرام بیضایی، مجله ی بخارا، شماره ی 57 (آذر و دی 1385) ، صفحه ی 22.
2– تو آن درخت روشنی، اکبر رادی ، مجله سیمیا، شماره 2 (زمستان 1386)، صفحه 10.
3– یاد داشت بهرام بیضایی در سوگ اکبر رادی، مجله سیمیا، شماره ی 2 (زمستان 1386)، صفحه ی 12.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر