۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه

مونولوگ های مادرانه (معرفی کتاب)

عنوان: مادرستان (ده نمایشنامه)

نویسنده: مهدی پور رضائیان

ناشر: موسسه انتشارات سوگند

شمارگان: 3000 نسخه

تاریخ چاپ: 1384

تعداد صفحات: 224 صفحه

نویسنده در ابتدای کتاب در همان صفحه ی اول تقدیم نامه ای دارد به این مضمون: «مادر، بی نقطه است، اما نقطه ای نیست که بی مادر باشد. این جهان، ... مادرستان است.» سپس در صفحه ی پنج، پیش از آمدن فهرست ده نمایش نامه ای که در این مجموعه است، تقدیر نامه ای هم دارد. بعد فهرست آغاز می شود که شامل ده عنوان نمایش نامه است. البته پیش از این که نمایش نامه ها شروع بشوند، با یک مقدمه به نسبت بلند روبرو هستیم. آقای «مهدی پور رضائیان» در این مقدمه و با نامِ «مقدمه مونو، برای کتابی که پر از مونو دراماست.» در مورد این که نمایش آیا فقط برای اجرا نوشته می شود یا می تواند یک اثر مستقل ادبی و فقط برای خواندن هم باشد اشاره می کنند، و در جواب این سئوال مسائلی را نیز مطرح می دارد.

«شاید شما هم مثه من این حکم یا جمله رو، زیاد شنیده باشین که نمایشنامه ها آثاری ادبی هستن که فقط واسه اجرا شدن خلق می شن. حتی بعضیا می گن که نمایشنامه ها وقتی قابل فهم می شن یا می شه ازشون لذت برد که به صحنه برن یا به اجرا برسن. حتی یه جا دیدم نوشته بودن که نمایشنامه ها رو نمی شه خوند مگه این که اصول خوندنشون رو به مردم یاد بدن! نظر شما رو درباره ی این جمله ها نمی دونم ولی به نظر من این جور حکم ها نمی تونه کاملاً درست یا کاملاً غلط باشه.»

به هر روی بعد از این مقدمه به نسبت مفصل که به یک نثر شکسته و خودمانی هم نوشته شده است؛ شما با ده نمایش نامه روبرو یید که بسیاری از آن ها یا یک تک گویی مطلق است یا از گفتگوی دو نفر یا سه نفره در آن ها خبری نیست. البته با خواندن مقدمه در می یابید که این نقطه ی ضعف نویسنده نیست و روشی است که برای این آثار نمایشی به صورت آگاهانه و پیش فرض از ابتدا در نظر گرفته شده است. به هر حال در بین این متون نمایشی ، من نمایش مادر را از همه بهتر و بیشتر پسندیدم.

در ضمن در پایان این نکته نیز لازم به گفتن است، که پیش از این و در سال هایی دور و نزدیک «بهرام بیضایی» نیز متون نمایشی از این دست و با این شکل نوشته اند که هم نظر پخته تر است و هم در گسترش موضوع، داستان و نتیجه گیری ، اما در هر صورت تلاش آقای «رضائیان» به اضافه ی نقطه نظر شان، هم قابل خواندن و هم در خور بررسی است.

اسفندیار درب کوشکی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر