بارها شنیدهایم که فلان کارگردان کارش به این جا کشید که فیلمش را رها شده، گذاشت و رفت و یا فلان کارگردان در بهمان فیلم به این شکل فجیع عوض شد.
البته مثال ما خیلی دورتر از این سالها نیست. کیمیاوی کارگردان نام آشنا و متفاوت را که یادتان هست. تهیهکننده با او جوری رفتار کرد و او به شکلی فیلم «ایران سرای من است» را رها شده باقی گذاشت که گفتیم نکند اصلاً برنامهای بوده تا او را در این مرحله، میان شش و بش رها کنند تا بگویند بله. میبینید اینها خودشان قصد فیلم سازی ندارند؛ یا مثلاً پیر شدهاند، یا این که دیگر حالی برای کار ندارند.
اما نکته این که با بیضایی نمیشد این جور رفتار کرد. بیضایی علیرغم سن و سالی که دارد، خوشبختانه و خدا را شکر هنوز که هنوز است، سرحال تر از آن است که با این فشارها عقب بنشیند.
به جز این تا به حال نه این که نخواسته اصلاً در فضایی نبوده که بهانهای دست کسی بدهد. آدمی است اخلاقی، مرامهای اصولی و درست اجتماعی را رعایت میکند و از شرف و نزاکت فرهنگی بالایی هم برخوردار است. پس با او چه باید کرد؟ هیچ؛ باید دربارهی فیلمش هو و جنجال به پا کرد. البته قصدم این نیست که این جنجال و این جریانات کاملاً حساب شده و کار شده از سوی ارگانی در دولت دنبال میشود، نه؛ بلکه این جریانات میتواند اتفاقاً از سوی طیفی از به اصطلاح اهالی سینما پیگیری شود؛ چرا؟ چرایش بسیار ساده است؛ او آدم باشخصیتی است که مجیز تهیهکننده را نمیگوید و قانونی، بر سر حرف و قول خود میماند و اجازه نمیدهد که فلان آقا سر کارش؛ سر عمل شریف ساخت فیلمی که دنبال میکند؛ به دنبال عملی باشد که در مرام این مرد – بیضایی – کاری است خلاف عرف و شخصیت انسانی خودش و دیگر عوامل سینما؛ پس به همین دلیل هو و جنجال اطراف فیلم او به پا میشود که اگر دنبال کنید به چند تا اسم مشخص میرسید و میبینید که همهی این حرفها از همین جاها دنبال میشود.
بعد اگر کمی در حوزهی سینما و در درونش فعال باشید خواهید دید که چه شده؟ هیچی، بیضایی نان به این آقایان قرض نداده و بیضایی اهل شب نشینی با فلان جوان و فلان شخص نیست و بیضایی فقط بلد است فیلم بسازد. و البته خیلی چیزهای دیگر.
فتحی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر