«جدامانده» یا «مرحوم»، فیلمی به کارگردانی «مارتین اسکورسیزی» ، اثری است که بستر روایت آن، یکی از محله های ایرلندی نشین بوستون آمریکاست. و کاری است که می تواند دو ساعت خوب، مهیج و لذتبخش را برای شما، ایجاد کند.
داستان فیلم ، روایت جدال پلیس ایالتی آمریکا با مافیای مواد مخدر جنوب بوستون است. از زیبایی ها و ویژگی های فیلم می توان به فیلمنامه ی این اثر اشاره کرد. گره و تعلیق هایی طبیعی و باور پذیر که در تهییج مخاطب هنگام دیدن فیلم، بسیار تاثیر گذار است، یکی از این ویژگی هاست. دیگر این که شخصیت پردازی قوی، به شکلی که اصلاً در خلال روایت، با هیچ پرسناژ تیپیکی مواجه نمی شوید. انگار نویسنده تک تک شخصیتها را از نزدیک می شناخته است. این حسن فیلمنامه سطح باورپذیری اتفاقات و روابط انسانی را نیز بسیار بالا می برد. اگر در مورد تم اصلی و غالب فیلمنامه بخواهید بنویسم «خیانت» پر رنگ ترین مفهوم در کل فیلم است. نوع درگیری این عنصر با روایت فیلمنامه به شکلی بسیار جذاب و دراماتیک، حلقه ای زنجیره ای بین شخصیت ها انداخته ، تا دایره وار هرکس برای دیگری در حال چیدن پازل خیانت خویش باشد. گفتنی است که این ویژگی در جذابیت و دراماتیزه تر شدن گره و تعلیق های فیلم، بسیار موثر است. از فیلمنامه اگر بگذریم، ویژگی های کارگردانی، از دکوپاژ فیلم شروع می شود. دکوپاژی که بسیار مرتبط با فضای حاکم بر صحنه است و توانسته روایت داستان را مفهومی تر و برای مخاطب ملموس تر کند. مثلاً زمانی که احساس ترس بر فضا حاکم است، ما با نورپردازی پایین (لوکی) و استفاده بیشتر از نماهای باز با عمق میدانی وسیع، توانسته وهم و هیجان بیشتری را در احساس مخاطب برجسته کند. از دیگر ویژگیهای کارگردانی، می توان به میزانس های بسیار چشم نواز ، زیبا و پرحرکت اشاره کرد، که توانسته بر مچ کات ها و زیبایی بصری تدوین نیز بسیار تاثیرگذار باشد، و اصلاً در برخی صحنه ها، تدوین بر اساس میزانس های روان، حرکتی و کمتر ایستای کارگردان پیش می رود. این نکته، بسیار گفتنی است که شما می توانید ، به غیر از محاسن یاد شده در بالا، از فیلمبرداری خوش فرم فیلم هم در جای خود لذت ببرید.
از ویژگیهای فیلمبرداری اگر بخواهم بگویم، باید به زیبایی تصاویر از لحاظ بصری اشاره کنم، که استفاده از نماهای حرکتی در آن ، توانسته کمک شایانی به میزانس های آمده در بالا و در نتیجه تدوین فیلم کرده باشد. از دیگر محاسن فیلمبرداری، نوع قاب بندی هایی است که غیر از لحاظ زیبایی شناختی ، بسیار در تصویری نمودن احساس و بازی بازیگران و بهتر نمایش دادن آن ها تاثیر گذار باشد، آن هم بازی بازیگران فیلم که خود یکی از ستون های مهم فیلم در زیباتر شدن اثر ، به حساب می آید. که صد البته توضیح مفصل آن مبحثی جداگانه می خواهد. اما اگر بخواهیم به شکل خلاصه بیان کنیم، بازی اکسپرسیو یکی از پر اسکارترین بازیگران سینما، یعنی جک نیکلسون ، خیلی خیلی راحت و مثل همیشه، بسیار هم سو با نقش، آن چنان که انگار از این پس اگر کسی بخواهد نقش فرانسیس کاستلو (نام او در فیلم) را بازی کند، بدون تقلید از حرکات و ویژگی های نیکلسون در این نقش، شخص دیگری را خلق کرده است.
همچنین بازی لئوناردو دی کاپریو ، که نقش شخصیتی بسیار مضطرب و تحت استرس های شدید را بازی می کند، توانسته بدون غلو و بزرگ نمایی های بیجا در بازی خود ، شخصیت بیلی کاستیگان را به نحوی باورپذیر و درگیر با مخاطب به نمایش بگذارد. دیگر بازیگران فیلم نیز مثل مت دیمون در نقش گروهبان سالیوان، مارک والبرگ در نقش گروهبان دیک نام، و ری وینستون در نقش آقای فرانسوی ، همچنین نویسنده فیلمنامه ویلیام موناهان، مدیر فیلمبرداری مایکل بالهوس، تدوین گر تلما شوماخر، و تهیه کنندگان فیلم براد پیت ، براد گری، جیانی نوناری و گراهام کینگ ، توانسته اند در ساخت اثر جذاب، تماشایی و مهیج هر کدام به بهترین شکل نقش خود را ایفا کنند.
محمدمهدی داوری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر