۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

دو بازی خوب در یک داستان پلیسی (سینمای خانگی)

پیش از آن که درباره‌ی دو بازی خوب از دو بازیگر بزرگ، و البته بازی‌شان، در این فیلم حرفی بزنیم، باید بگویم که از کارگردانی فیلم اگر لذت هم نبرید، اما با یک کارِ خوب و حرفه‌ای و حساب‌شده و دقیق روبرو خواهید بود.


کارگردان « ژاک دوره » زاده‌ی « لیون » فرانسه و متولد سال 1929 و تحصیل کرده‌ی تاتر است. دستیار کارگردانِ آدم‌های بزرگی، همچون « هانری ورنوی» ، « لوئیس بونوئل » و « ژول داسن » بوده و اولین فیلمش را در سال 1960 یعنی در سن سی و یک سالگی کارگردانی کرده است.

من در این فیلم که سال ساختش 1975 میلادی است، کار یک آدم پخته و حرفه‌ای را دیدم که البته از فیلم‌نامه‌ی خوبی هم بی‌بهره نبود؛ بلکه فیلم‌نامه، جذابیت بسیاری داشت تا یک کارگردان، را به آن چنان انگیزه‌ای برساند که وقت بگذارد و یک اثر حساب شده و جذاب بسازد.

و اما بازی‌ها:

قبل از هر چیز، از بازیِ « ژان لویی ترن تینیان‌» لذت بردم. پیش از این، از این بازیگر

متفاوت و بین‌المللی، یکی چند کار دیگر

هم دیده بودم که در همگی استادانه و قدرتمند ظاهر شده بود.

هیچگاه ، بازی او در فیلم « دنباله‌رو» ساخته « برتولوچی» را فراموش نمی‌کنم. با این که رمان را خوانده بودم؛ و از کار نویسنده (آلبرتو موراویا) و همچنین تلاش مترجم ایرانی، هر دو لذتِ لازم را بردم؛ اما باز ، کاری که برتولوچی ارائه داده بود، آن چنان مرا جذب کرد که این فیلم؛ یعنی دنباله‌رو ، شد یکی از جذاب‌ترین فیلم‌های زندگی‌ام. همچنین اگر یک فیلم‌برداری استادانه و در خور ستایش از فیلم‌بردارِ نام آشنا و متفاوتی خواستید؛ یعنی همان جنابِ « استرارو» یِ معروف، این فیلم – دنباله‌رو – یکی از آن کارهای متفاوت است از این فیلم‌بردار عجیب و متفاوت که کارهای درخشانی دارد.

به هر حال، بازی «ترن‌تینیان» در این فیلم - « یک داستان پلیسی » - که در آن نقش یک دزد و جانی بالفطره را بازی می‌کند، کاری است کم و بیش متفاوت، به اضافه‌ی یکی چند نقش‌آفرینیِ استادانه در چند سکانس عالی؛ که یکی از آن‌ها صحنه‌ی کشتن کارگری است در کارخانه، در یکی از سکانس‌های خوب فیلم. نگاه‌های عمیق، ایست‌های درست، عصبیت‌های ویژه و نه به شکل باسمه‌ای آن، از این شخصیت، در طول فیلم، یک آدم متفاوت ساخته است. نمونه‌ی دیگری که در این باره می‌توانم مثال بزنم؛ یکی از سکانس‌های پایانی فیلم، و آن جایی است که میان او و زنِ پلیس‌ِ اصلی فیلم، یا همان « آلن دلون» یک نوع رابطه‌ی ویژه برگزار می‌شود، که مثال زدنی است. در این صحنه‌ بازی «تری‌تینیان» عجیب به دل می‌نشیند، که من برای آن که چیزی از فیلم لو نرود، بیشتر درباره‌ی آن حرفی نمی‌زنم.

همچنین اگر فیلم را دیدید، به بازی این بازیگر، در گفتگوی او و پلیس فیلم - « آلن دلون » - دقت کنید؛ آن جایی که در مورد یک انتقام‌جویی ویژه و نحوه‌ی آن، نظرش را بیان می‌کند.

و اما « آلن دلون» : خوب؛ بازی « آلن دلون» و نوع حسی که از خود در نقش می‌ریزد کاملاً مشخص است. به ویژه‌ اگر شما از این نوعِ فیلم، فیلم‌های پلیسی – که در آنها « آلن دلون» زیاد هم بازی کرده، تعدادی دیده باشید، اما آن چیزی که در این فیلمِ «آلن دلون» را تا حدی متمایز می‌کرد، به نظر من، راحتی او در عین بی‌تفاوتی‌اش بود. می‌دانید، به نظر من در بسیاری از فیلم‌های این هنرپیشه همین راحتی و بی‌تفاوتی، از او یک آدمی می‌سازد؛ تا اندازه‌ی بسیاری متفرعن، که گاهی توی چشم می‌زند. یک گونه‌ای از خوش تیپی خاص، با یک نوع ویژه کردنِ بازیگر از خودش و نقش، که در «آلن دلون» زیاد است. اما این جا از این خبرها نیست و او راحت‌تر از آن چه فکر می‌کنید در نقش حل شده و پیش می‌رود. در همان صحنه‌ی ماقبل آخری که گفتم « تری تینیان» بازی خوبی ارائه داده، «آلن دلون» هم در یک واکنشی که تصمیم دارد، پیش از درگیری با مجرم فیلم بگیرد، بازی و حسِ کاملاً حساب شده و زیبایی از خود بروز می‌دهد، که اگر فیلم را دیدید، به آن توجه کنید.

به جز این می‌شود گفت که در این فیلم، از یک فیلم‌برداری به نسبت خوب و یک تدوین مناسب هم بی‌بهره نخواهید بود.

راستی در پایان؛ این که ، من این فیلم را دوبله دیدم و فکر می‌کنم از همین‌هایی که DVD می‌خرید، می‌توانید این فیلم را دوبله شده به دست آورده، و شاید اگر به سال ساختِ آن کاری نداشته باشید، بتوانید از لذت لازم هم، برخوردار بشوید. من که بدم نیامد که هیچ، دوست هم داشتم.

افشین نسب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر