۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

مستندی نه به اندازه موضوع، نه در اندازه صاحب فیلم (سینمای مستند - نقد و بررسی)

مستندی نه به وسعت موضوع، نه در اندازه ی صاحب فیلم (نقد «دریای پارس» به کارگردانی منوچهر طیاب)

مستندِ «دریای پارس» از کارگردانی صاحب نام در سینمای مستند ایران – منوچهر طیاب – را؛ هم از صدا و سیما، و هم در مجموعه کاری که «فیلم خانه» به مناسبت سی امین سالگی سینمای ایران بیرون داده بود، دیدم.

در نظر اول، کار به لحاظ تعدد جای ها یا همان لوکیشن، کاری بود پر زحمت و پر از جا به جایی. فیلم ساز و گروه، به بسیاری از جزایر ایرانی – ایران بیشترین جزایر را در حوضه ی خلیج فارس دارد – سر زده و کوتاه و بلند در پاره ای از آن ها ماندگار شده، و اطلاعاتی داده اند، که البته آن چنان که باید در خور نیست.

همچنین فیلم، در آغاز، به بحث پیرامون نام «خلیج فارس» می پردازد، که خود جایِ بسی سپاس دارد که بعد از سال ها و آن جعلی که پیرامون این نام صورت گرفته بود، بالاخره از سوی ایشان – منوچهر طیاب – تلاش شد، تا این موضوع دستمایه ای شود برای بررسی؛ در یک فیلم مستند. و البته فیلم هم کم و بیش با همین موضوع، یعنی نام «خلیج فارس» آغاز شد؛ که البته در فیلم، بیشتر از واژه ی «دریای پارس» استفاده می شود.

به هر حال، «طیاب» در شروع، بنای آغازش را، بعد از آن نمایی که از کره ی زمین می بینیم، بر بنادرِ امروزی «خلیج فارس» قرار می دهد. سپس در پی دادنِ یک طول و عرض، و مساحت، و آن هم کلی، از «دریای پارس» یا «خلیج پارس» ما را بر عرشه ی یک کشتی امروزی قرارمان می دهد، تا با تمهیدی زیبا و از زاویه نگاهِ یک ملوان امروزی، از درونِ چشمیِ دوربینش، دیروز این دریا را مشاهده کنیم. آن هنگامی را که کشتی ها، با شمایل قرن پانزدهم میلادی یا دهم قمری بر آن شناور، و در حالِ گشت اند. «طیاب» با این روشمندی یا تکنیک، در این آغاز به ما، از زاویه دیدِ ملوان ایستاده، بر دریا، یادآور می شود، که گذشته ات را به یاد آر، تو بر این ، و بر کناره ی این دریا، بس، بسیار است که زیسته ای.

سپس، بعد از این تمهید، بلافاصله از نام «خلیج فارس» آغاز می کند و با نقشه های کهنی که از دیرباز مانده اند، و از جغرافی نویسان غربی.

هر کدام را هم با شکلی، یکی در پی دیگری می آورد و سپس برای آن که، این سیر اطلاعات را در راستای نشان دادنِ نام «خلیج فارس» دسته بندی کرده باشد و آن هم از انواع نوشتاری که از «دریای پارس» یا «خلیج پارس» یا «فارس» ، در این نقشه ها، نقش بسته است، این نام ها را بر زمینه ی آبیِ همان دریا، یکی پس از دیگری می نویساند. بعد هم سراغی می گیرد از جغرافی نویسانِ مسلمان که هر کدام اهلیت جایی را دارند و البته پاره ای نیز ایرانی اند. آن ها نیز، همه، «خلیج» یا «دریای پارس» را به همین نام نامیده اند، از کهن تا امروز.

به هر حال «طیاب» بعد از آن که خیالش از تکرار آن نامِ درست، علمی و بر حق «خلیج فارس» راحت می شود، به گشتی می پردازد، پرگستره، و آن هم در جزیره های گوناگونِ ایرانی. بعد هم از هر جلوه ای، گونه ای را نشان می دهد. از مراسم عاشورا می گوید در بوشهر. لنج سازی را نشان می دهد. از معابد پالمیری خارک می گوید و بسیاری چیز دیگر. اما این همه، نه عمق می گیرد و نه پهنا می یابد. می شود گفت فیلم، به دلیل ریتم کُندش، چه در نمایش تصاویر و چه در دادن اطلاعات، تا اندازه ی زیادی بیشتر در کف باند، سرعتش زیاد و کم می شود؛ اما اصلاً به اوج پرواز نمی رسد. به عبارتی با آن که از «رئیس علی دلواری» سخن به میان می آید، و همچنین از فجایع اروپاییان؛ دزدان دریایی انگلیسی و غیره سخن گفته می شود، اما، کمتر دیده می شود که فیلم چیزی بیش از آن چه ما در این باره می دانیم، به ما گزارش دهد؛ بلکه، حتی آن گاه که از باز پس گیریِ هرمز و دیگر جزایر ایران هم سخن به میان می آید، با آن که پویانمایی، به شکلِ بسیار قدرتمندش، در این صحنه جلوه گر می شود، اما باز، ریتم از نسبت متناسبی با جریان آن جنگِ خونین، آن طورها که باید برخوردار نیست، و این مجاهدت بزرگ، به درستی تصویر نمی شود. یادمان باشد اگر ایرانیان، پرتقالی ها را بدان فشار سخت، از این دریا نرانده بودند، چه بسا امروزه با بومیانی اروپایی در این منطقه درگیر، و بهانه ی غرب برایِ دخالتِ در این حوزه - «خلیج پارس» - چه بسا که بسیار توجیه پذیر می نمود.

و البته به همین دلایل است که وظیفه دار حفظ و پاسداری از این نام - «خلیج فارس» - عهده دارش کسی نیست؛ جز تمامی تیره های ایرانی این ملک؛ زیرا کوچک ترین ضررِ بدین نام؛ بازخوردش یک خسارت جبران ناپذیر است، در همه امور ، از اقتصادی گرفته تا اصلی ترین آن که همان جغرافیای سیاسی کشوری باشد، که نامش ایران است، و از آنِ ماست.

به هر حال، من نبودِ یک ریتمِ جذاب و در خور را در بخش هایی از این فیلم، نخست عیب تدوین می دانم و سپس عهده دارِ آن کسی نخواهد بود، جز کارگردانِ این اثرِ به نسبت خوب که چه بسا می توانست بسیار، بهتر از این ها که هست، باشد.

شناسنامه فیلم:

نام فیلم: دریای پارس

تحقیق، فیلمنامه و کارگردان: منوچهر طیاب

موسیقی: احمد پژمان

مدیر فیلمبرداری: ارسطو مداحی گیوی

تدوین: سیدسعید رضویان

طراحی و ترکیب صدا: محمدرضا دلپاک، رضا ندیمی زاده

مجری طرح و تولید: اسعد نقشبندی

گوینده متن: حسین محجوب

صدابرداران: علیرضا نکو لعل، انوشیروان ساجد

دستیار کارگردان: سعید فائقیان

فیلمبردار دوم: عبدالخالق طاهری

کامپیوتر و گرافیک: مهران طیاب، مارتین طیاب

دستیاران نور و تصویر: حسین روزانه، فرید زمانی

گروه موسیقی متن

آواز: مهسا وحدت، غزل شاکری تهرانی

نی: امیر اسلامی

کمانچه: شروین مهاجر

تار: سهیل سان احمدی

هوشنگ دلدار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر